سخن آغازین: مدیریت بر اساس مدل اُسوه، قصد ندارد مدعای بزرگی را مطرح کند! داعیهدارانِ حرفهای بزرگ، بزرگان صاحب فضیلتاند که برای همهی جوامع، پیامهای درخشان و معرفتافزا به ارمغان آوردهاند. اندیشکدهی مدیریت اُسوه چند سالی است که بطئی و آرام، بدون توجه به آمد و شد دولتها و صاحب منصبان و فارغ از هر نوع نگاه و کارکرد سیاسی، میکوشد با جمعی از فرزانگان و اندیشهورزانِ دلسوز اسلام و ایران، باب نظرورزی و اندیشهآوری را با استناد به سیرهی ناب محمدی9 و سیرت بصیرتآفرین ائمهی اطهار:مفتاح باشد. ممکن است گفته شود: این خود داعیهی اندکی نیست! درست است که این داعیه نیز بزرگ است، اما تفاوت آن با مدعای بزرگانِ فضیلت آگاه، در این است که آنان خود واعظ سخن بزرگاند و ما طالب آن، و بر شاگرد فرض است که جویندهای صدیق و خواهندهای موثّق باشد. «مدیریت اُسوه» یک نقشهیراه و برنامهی جستجوگری است و حاصل آن هرچه باشد سزاوار نقد دمادم و مستمر خواهد بود. ...
مدیریت اُسوه چه میگوید؟ گفتمانهای مستقر در کلان گفتارهی مدیریت اُسوه در مقام قیاس با «بنیانهای مدیریتی جهان»، اساس و مبنای خود را بر کشف و عرضهی مدلی گذارده است که مدلهای دیگر مدیریت، در باب آن به سکوتی آگاهانه تمسک جستهاند! استیلای قرنها تفکر «مادیگری» و «ایسمها»ی مختلف و مولود نامبارک آن یعنی «سودپرستی»، چنان سایهی سنگین و سیاهی بر منظومهی مدیریتی زندگی بشر انداخته که کارآمدی نسبی و پیشرفت دنیامأبانهاش را نیز در حوزهی تکنولوژی و فناوری به زیر سئوال برده است! به راستی انسان آزاده و آگاه، چه بهره و لذتی از دستاوردهای تکنولوژیکی و خیره کنندهی هزارهی سوم خواهد برد، در حالی که روز به روز بر جمعیت یک میلیارد نفری مردم گرسنهی دنیا افزوده شده و سالانه40 میلیون نفرفقط بهعلتگرسنگی میمیرند!آیا نه این است که مدل ذهنی و عملی مدیریت رایج در جهان، چیزی کم دارد که اُسّ و اساس آن را با چالشی مهم مواجه نموده و به دره ی انحطاط سوق داده است! کم و کاستی فاحشی که با سکوت جاهلانه، عامدانه و معنادار اندیشهمندان غربی، نه تنها جبران نمیشود، بلکه روز به روز غرب به ظاهر متمدن و پیشرفته را در گرداب خودساخته فرو برده و متأسفانه بر دامنهی تسری آن به حریم فرهنگی و اجتماعی ممالک شرقی و از جمله کشورهای اسلامی نیز افزوده میشود.به لسانی دیگر، علتالعلل این بی توجهی در «منطق امروزهی علوم انسانی» که باعث شده از یک «منطق شامل» به نوعی «منطق مسیطر» و سلطهگر تبدیل شود، بی گمان نوع نگرش ایدئولوژیک این علم پایه به موضوع تعیین کنندهی «انسان شناسی» است! اگر در خیمهی مدیریت، «کرامت انسانی» انسان و نه «قدرت تفکر، خلاقیت و سودآفرینی» وی، دعامه و عمود خیمه شود؛ اگر به «انسان» از منظر «نوع دوستی» و «مظهر تجلی حب الهی» و «خلیفهی خدا» بر روی زمین نگریسته شود؛ اگر او را صرفاً «یک ماشین تولید» یا «یک مشتری» ندانیم که نهایت اعتناء به او، «جلب رضایتش» باشد؛ بی شک این نگاه پاک فطرتآلود انسانی و کرامتبخش الهی، «درجهای از مدیریت تام» را در تمام وجوه مادی و معنوی آن برای راهبران بشریت دردمند امروزی به ارمغان خواهد آورد.پس بیراه نگفتهایم که اکثر مصائب و آسیبهای جسمی و روحی و روانی بشریت امروز، دسترنج بی توجهی ابنای بشر از اعظمالمصائب قرن یعنی غفلت از «فلسفهی آفرینش انسان» و خالق اوست؛ مرهون تقدیس پرستشگونهی «اصالت ماده» به جای کرامتبخشی به «هویت انسانی» است؛ مدیون داشتن نگاه کاسبکارانه به همه چیز از جمله دین و شریعت و حتی «ذات اقدس الهی» است؛ حاصل «فقدان معنویت و نبود حاکمیت اخـلاق و حبورزی» در جامعهی «سودمحور بشری» است!«رسالت اندیشکده» «اندیشکدهی مدیریت اسوه» با احساس وظیفهی انسانی و اسلامی و بنا به رسالت ذاتی خود، از سال 1379 به بعد، تلاش وسیعی را با هدف « پردازش، آمایش و ارائهی ایده هایی تحولزا و اثربخش در ساحت مدیریت اسلامی» به همت پژوهشگران تلاشگر و دغدغهمند و فعال در عرصههای علمی حوزه و دانشگاه آغاز نمود. تفکرات خلاقانهای که با توجه به شرایط و مقتضیات زمانی، بتواند به موتور محرکهی «مدیریت اسلامی» شتاب و بالندگی فزایندهای بخشیده، کارآمدی آن را افزون سازد و خلأها و آسیبها را جبران نماید. ماحصل جلسات گفتمانپژوهی فراوان، مطالعات، واکاویها و پژوهشهای متعدد، چندین کتاب، نشریه و مقاله است. کتاب حاضر، جدیدترین کتابی است که به فضل الهی و در آغازین روزهای سال «اقتصـاد و فـرهنـگ بـا عـزمملی و مدیریت جهادی» به زیور چـاپ آراسـته شــده و در مـعـرض قضاوت اندیشهمندان قرار گرفته است. کتابی که در سپهر «مدیریت اسوه» مُلهم از آموزهها و ارزشهای نجات بخش دین مبین اسلام و با نگاهی از جنس «مدیریت رحمانی» و متکی بر «توحید در مدیریت» نگاشته شده است؛ نگاهی واقع بینانه به موضوع انسان، نه همچون غرب نوین «ماشین و ابزار» و نه چون غرب کهن و به اذعان تیلور «گوریل هوشمند!»، بلکه بر این باور، که چون خداوند متعال، خالق انسان است، پس بهترین مدیر او نیز هست! مدیریتی که از طریق انبیاء الهی و اوصیاء برگزیده و مبتنی بر تعالیم آسمانی مندرج در کتاب و سنت متجلی و اعمال میشود. فلذا از این منظر «مدیریت، انسان و منفعت» مساوی با «کیاست، مشتری و سود» نبوده، بلکه «عمل به تکلیف الهی، جلب رضایت مخلوق و کسب رزق و فضل حلال» است. در این فرآیند، بدیهی است که به تعبیر زیبای مولای متقیان امیر مؤمنان (ع) «مدیریت امانت خواهد بود، نه طعمه!»، «مدیریت خدمت تلقی خواهد شد، نه حکومت!»، «مدیریت تکلیف شمرده خواهد شد نه حق!» و «مدیریت هدایت خواهد بود، نه ریاست!» البته پوشیده نیست که ما به هیچ عنوان نافی کارآمدی نسبی مدلهای مدیریتی غرب در ارتقای سطح رفاه زندگی مادی بشر امروزی نیستیم، بلکه بر این باوریم غرب در این عرصه، یک «کارآمدی» دارد و یک «خلأ»؛ هرچند کارآمدی غربی، نهایت و ایدهآل نیز نیست، اما میتوان به قصد استفاده از آن بخش سودمند، خلأ را با «غنای مدیریت اسلامی» و به تعبیر کاملتر «مدیریت اسوه» متکی بر آموزههای «اسلام ناب محمدی9» و صد البته نه «اسلام آمریکایی» پوشاند؛ چراکه هم اکنون برخی از تفکرات اسلامی تا حدودی با برخی از فرازهای نامهی حضرت امیر (ع) به مالک اشتر در کتاب «پیتر برگر» استاد الهیات دانشگاه بوستون آمریکا و از جامعهشناسان جریانساز در حوزهی دین تطابق دارد! ضمن این که ما در بحث «مدیریت اسلامی» اصرار نداریم که در تمام حوزههای مدیریت از جمله بخش تکنیکی آن (که عملاً ویترین مدیریت است) وارد شویم، بلکه بیشترین حرف ما به حوزه هایی همچون «منابع انسانی»، «رفتارسازمانی» و از همه مهمتر «فرهنگ و اخلاق» برمیگردد. آنجا که «مدیریت غربی» غافل از تقدم «تزکیه» بر «تعلیم» شده و لذا ساخت «بمب اتم» و کشتن هزاران نفر از مردم بی گناه «هیروشیما و ناکازاکی» و مواردی از این دست، در این روش توجیهپذیر است!البته ناگفته نماند - همچون مبحث «زن، هویت و خانواده» که به فرمایش مقام معظم رهبری(مدظله) «ما از غرب طلبکارهستیم» - در «ساحت خطیر مدیریت» نیز به خود حق میدهیم که با تکیه به غنای استدلال و به صراحت، نگاه ایدئولوژیک «مدیریت غربی» - خصوصاً «استعمار و بهرهکشی از انسان» به بهانهی حق به جانب «افزایش تولید» و در واقع «افزایش سود بنگاهها و کارترهای چند ملیتی» را - به چالش بکشیم؛ نظام مدیریتی که فقط یکصد سال عمر دارد و محصول خِرَد زمینی است، در حالی که در طرف مقابل، نظام جامع 1400 سالهی مدیریت اسلامی با هویتی مستقل قرار دارد که بنای آن توسط پیامبر گرامی اسلام9 پایهریزی گردیده و سیمای روشنی از آن در سیرهی ایشان، قرآن مجید، نهجالبلاغه و احادیث و روایات اسلامی به خوبی قابلمشاهدهاست.«مدیریتاسوه،مدیریتحبُبنیان» 1- در بخش نخست، کتاب پس از یک پیشگفتار مستدل، تلاش دارد ضمن سیر در بنیان اندیشههای مدیریتی جهان بویژه طرح دیدگاه «چهل تن از صاحبنظران ایدهپرداز علم مدیریت» همچنین از ورای درج تعاریف و مکاتب مدیریتی، زمینه و بستر را برای شرح و بسط موضوع اصلیتر در بخش بعدی یعنی «مفاهیم و ماهیت مدیریت اسلامی» فراهم کند.2- در بخش دوم: حوزهی مدیریت اسلامی به گونهی ماهوی بازشناسی شده و با مقایسهی آن با سایر مکاتب مدیریتی،اصول و مبانی مدیریت اسلامی و نیز اهداف و برکات آن مورد توجه قرار گرفته است. ابزارها، معیارها، شیوههای برنامهریزی و تصمیم گیری و نیز کنترل و نظارت از جمله موضوعاتی است که در این کتاب مطرح شده است. 3- بخش سوم: حاوی کنکاشی فکرت مآب و بصیرت مرام در واژگان دقیق و عتیق مفاهیم ژرفی چونان: حکمت، حکومت، فضیلت و رهبری است که جملگی در قوام بحث مدیریتی کتاب نقش به سزایی دارند. بررسی مفهومی «شهرمرادِ» فیلسوفان غربی و «مدینهی فاضله»ی متفکران اسلامی و تصویر قرآنی «مدینهی معمور» به «ذکر» و «قریهی مخروب» به «فسق»، مداقه در «سیاست مدیریت» و مباحثی از این دست، همگی دستمایههای ارزشمندی را فراروی اندیشه ورزان به تصویر کشیده تا برداشت های فلسفی صاحبنظران غربی از مؤلفههای کانونی و راهبردی «حکمت»، «فضیلت»، «سیاست» و «رهبری»، بر اساس منطق آیات قرآن کریم و روایات اسلامی به چالش کشیده شده و قضاوت گردد.4- بخش چهارم: و در واقع مهمترین بخش این کتاب با عنوان «مدیریت اسوه، مدیریت حُب بنیان» تلاش دارد تا جلوههایی مکتوب و ملفوظ، ناب و رازگون از مبحث «مهرورزی اسلامی» همانند اخوت، خلت، الفت، محبت، مودت، ولایت و کرامت را رمز گشایی کرده و نقش و نتیجهی این اکسیر حیاتبخش در عرصهی مدیریت را به خوبی روشن سازد؛ تا سعی حاصل از حبورزی، عیار داراییهای بشر را به نهایت و غایت انسانیت برساند؛ تا آدمی در سایهی مدیریت اسوه و حُببنیان، با بهرهمندی شکورانه از موهبات عرصهی دانش مدیریت پیشینیان، انگیزهای فراتر از سود و زیان مطالبه بنماید. مدیریتی عشق نهاد، که خلیل میپرورد، تا از پی نجات بشریت از دام شرک، شعلههای آتش را درآغوش گیرد؛ مدیریتی حبیبپرور که از فرط دوستی و رحمت، باخع نفس خویشتن باشد. مدیریتی خانوادهپرور که «یُطعمون الطعام علی حُبه» آغاز مکتب معاشقهای شود که در کربلا آیهی «یحبهم و یحبونه» را در هفت روایت تفسیر نماید. آنجا که نهال مدیریت حُببنیان آبیاری میگردد تا براساس این الگو، انسانیت خارج از منفعت طلبی و یا خسارت گریزی خودخواهانه، داوطلبانه، ایثار نماید؛ ببخشد و انفاق نماید؛ امانت ورزد و صداقتپیشه کند تا در سپهر این مدیریت، زیر سایهی ولایت ،فرشتگان دوباره اعتراف کنند: «سُبحانک لاعلم لنا الا ما علمتنا...»خلاصهی سخن آن که، کتاب میخواهد به همهی اصحاب مدیریت در جوامع اسلامی خاصه مدیران تعالیجو و فرهیخته یادآوری کند: نیازی نیست سراغ قطعهی گمشدهی پازل کارآمدی «مدیریت اسلامی» را در لابلای کتب مکاتب «مدیریت غربی» گرفته شود! گمشده در میان ماست! یعنی سالها در کنار ما بوده و ما چون تشنه لبان میگشتیم! البته چون همهی گوهرهای نایاب، نه در کنار ساحل، بلکه همچون مرواریدی درخشان، گرانسنگ و محبوس در صدف سخت غفلت انسانها و در اعماق! فقط کافیست پس از اندکی غور در دریای معرفت معارف بیکران قرآن کریم و اهل بیت:، پرتوی از انوار جواهر«حُب»، این عنصر اثربخش، تحولآفرین و بهجتزا و نسیمی از عطر این اکسیر نجاتبخش ساحت خطیر و وزین «مدیریت اسلامی» را در سطح مُدُن و منزل. خانواده و جامعه بگسترانیم که در صورت احیای این سنت حسنهی نبوی در اُمالقرای جهان اسلام، بی شک، پویایی و بالندگی «مدینهالنبی»، بار دیگر سراغ امت اسلامی را به ضیافت «نشاط و معنویت» خواهد گرفت و باران فضائل «آرمان شهر نبوی» کم و کاستیها را خواهد زدود. انشاءالله
۹۵/۰۲/۰۸
۰
۰